سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله های برگزیده و
مقاله های جمع آوری شده را در اینجا به نمایش می گذاریم . 

با تتبّع تاریخی در می یابیم که خود صحابه نیز برخی صحابه دیگر را لعن می کردند    .
محمد بن ابى بکر در ضمن نامه اش به معاویه، او و پدرش را ملعون و نفرین شده مى داند و خطاب به او مى گوید: «أنت اللعین بن اللعین، لم تزل أنت و ابوک تبغیان لرسول الله(صلى الله علیه وآله) الغوائل، و تجهدان فى اطفاء نور الله»: (تو ملعون و نفرین شده و پسر نفرین شده اى همواره تو و پدرت علیه رسول خدا طغیان نموده و در جهت خاموشى نور خدا تلاش مى کردید)

    .
درباره نعیمان یا نعمان آمده است که وى شراب مى نوشید چنان که چندین مرتبه بر او در مجلسى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) حضور داشتند حد جارى کردند    : «فقال بعض الصحابه: لعنه الله ما اکثر ما یؤتى به     ...»:(35) (برخى از اصحاب او را به خاطر این زیاده روى لعن مى کردند     ...)


پس از جریان حکمیّت نیز، ابو موسى اشعرى به عمرو عاص گفت: «

لعنک الله فان مثلک کمثل الکلب. إن تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث. قال عمرو: لعنک الله فان مثلک کمثل الحمار یحمل أسفاراً (خداوند تو را لعنت کند، تو مانند سگى مى مانى که اگر تحت فشار قرار گیرد زبان از کام درآورد و اگر رهایش کنى زبان از کام درآورد. عمرو گفت: خدا تو را لعنت کند تو مانند الاغى هستى که کتاب ها را حمل مى کنى.

 و نیز عمر بن خطاب، خالد بن ولید را به جهت کشتن مالک ابن نویره مورد لعنت قرار داد. و عبد الله بن عمر هم فرزندش را سه بار لعن و نفرین کرده است.
 
دلایل برخی اهل سنت در رد لعن صحابه
یکی از عمده ترین دلایل برخی اهل سنت در رد لعن، دفاع از صحابه است، به جهت اینکه صحابه را از منابع تشریع می‏دانند و معتقدند در کنار قرآن و سنت و اجماع و عقل و منابع دیگر، مذهب صحابی هم از منابع تشریع است. گاهی هم از مذهبِ صحابی با تعبیر سنت صحابی یاد می‏کنند که نشان از آن دارد که صحابی هم در عرض سنت پیامبر صلی الله علیه وآله، سنتی دارد، و بر این باورند که اگر صحابه نقدپذیر باشند و یا لعن شوند دین متزلزل می شود، در حالی که دینی که اساس آن به وسیله خداوند متعال و پیامبر گرامی صلَّی اللّه علیه و آله و سلَّم گذاشته شده و با وعده الهی تا روز قیامت باقی است،«با نقد چند نفر» هرگز متزلزل نخواهد شد.
و نیز این سخن که «مذهب صحابی از منابع تشریع است» مردود است؛ غزالی در این باره می گوید:

«کسی که در او احتمال خطا و اشتباه می‏رود و عصمت او از خطا ثابت نشده است، سخن او حجت نیست، چگونه می‏توان به سخن آنان استناد کرد، در حالی که احتمال خطا می‏رود؟ و چگونه بدون دلیل متواتر، ادعای عصمت برای آنان می‏شود و چگونه می‏توان قومی را تصوّر کرد که اختلافشان جایز باشد؟ و چگونه ممکن است دو معصوم با هم اختلاف داشته باشند؟ در حالی که همه صحابه اتفاق نظر دارند که می‏توان با صحابه مخالفت کرد. چرا ابوبکر و عمر نمی‏پذیرند که کسی بر اساس اجتهاد، مخالف آنان باشد، بلکه در مسائل اجتهادی بر هر مجتهد واجب می‏دانند که از اجتهاد خودش پیروی کند؟»(1) .

شوکانی به ظاهرِ عنوانِ «منابع تشریع» اعتراض کرده و گفته که حجت نیست، چون خداوند جز حضرت محمد صلی الله علیه وآله را به سوی این امت برنیانگیخته و ما جز یک پیامبر و یک کتاب آسمانی نداریم و همه امت مأمورند که از کتاب خدا و سنت پیامبرش اطاعت کنند و در این مورد فرقی میان صحابه و دیگران نیست. همه مکلف به تکالیف دینی و پیروی از کتاب و سنت‏اند. پس هر کس بگوید پس از قرآن و سنت پیامبر و آنچه به این دو بر می‏گردد، حجتی دیگر در دین خداوند است، در دین خدا حرف نادرستی گفته است.(2)
به هر حال، آنچه حجت است، قرآن و سنت پیامبر و اجماع مسلمین و عقل قطعی است و سخن صحابی اگر مستند به پیامبرصلی الله علیه وآله نباشد قطعاً حجت نیست، اما نظری که او از منابع شرعی استنباط می‏کند برای خودش و مقلدانش حجت است نه بر دیگران، یعنی مجتهدان و غیر مقلدان.

..............................................

1-المستصفی، ج1، ص135.
2-ارشاد الفحول، ص214.


 
یاران پیامبر نیز همانند تابعان، به صالح و ناصالح؛ و مقبول و غیر مقبول تقسیم می شوند و نپذیرفتن روایات گروه دوم، دلیلی بر ساقط شدن همه روایات صحابه پیامبر از درجه اعتبار نیست.از این گذشته، روایات پیامبر صلَّی اللّه علیه و آله و سلَّم از طریق پیشوایان معصوم علیهم السَّلام یعنی علی بن ابی طالب علیه السَّلام و خاندان رسالت، که خود از برترین صحابه بوده اند، در اختیار ما قرار گرفته است و نپذیرفتن روایات انسان های ضعیف یا مجهول و مبهم دلیل بر نفی کلی نیست و سبب تزلزل دین   نمی گردد؛ زیرا پیامبر گرامی صلَّی اللّه علیه و آله و سلَّم دو حجّت گرانبها از خود به یادگار نهاده و امّت اسلامی با تمسک به این دو از هر مرجعی بی نیاز خواهند بود.
 
رموز و حکمت لعن و تبری
همانطور که بیان شد در اسلام به تولی و تبری - حبّ و بغض- اهمیت زیادی داده شده است تا آنجایی که در روابات آمده است: «

هل الإیمان إلاّ الحبّ و البغض»(1)؛ آیا دین غیر از حبّ و بغض است؟

این حب و بغض در مورد افراد و مصادیق خاص نیز جاری است مانند قول رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام:

 «یا علی، حبّک ایمان و بغضک نفاق و کفر؛(2) ای علی! دوستی با تو ایمان و کینه ورزی با تو نفاق است.
در بیان حکمت و دلایل تأکیدات و اهمیت اسلام به مسئله حب و بغض – چه به صورت عمومی و چه نسبت به افراد خاص- به چند نکته به صورت اختصار اشاره می شود:
1
ـ با توجه به اینکه حبّ و بغض دو نیروی بسیار عظیمی است که اگر به تمامه در انسان نهادینه شود می تواند ثمرات زیادی برای او داشته باشد؛ مثلا کسی که محبّت شخصی را به سبب دارا بودن همه خوبی ها در دل داشته باشد، این در حقیقت بیانگر عشق و محبّت او به خوبی هاست و این عشق و محبّت نیروی بسیار عظیمی است که می تواند تمام قوا را در اختیار گرفته و به سوی محبوب اصلی ـ که همان خداوند متعال است ـ سوق دهد. و این همان کمال و سعادت مطلوب انسان است. و نیز اگر انسان بغض شخصی را به خاطر شقی بودن او در دل داشته باشد این سبب می شود که در وجود انسان تمام نفرت ها جمع شود تا از آن شخص بیزار گردد، و این در حقیقت بیزاری از بدی هاست.

.......................................

 

1-بحارالانوار، ج66، ص241.
2-معانی الاخبار، ص206


2
ـ اسلام بر خلاف برخی ادیان، مانند سکه دو رویی است که به خاطر ضرورت اجتماعی به هر دو امر مهمّ تولّی و تبرّی سفارش کرده است. آدمی نمی تواند خوب و بد و یا مظهر خوبی ها و بدی ها، را با هم دوست داشته باشد، زیرا اینها دو امرِ متضادند که غیر قابل جمعند و جمع آنها در شخصی علامت نفاق است.


3
ـ از جهت روانشناسی نیز ثابت شده است که بهترین راه (عمومی و خصوصی) برای تشویق مردمی به حقّ و حقیقت و دوری از فساد و بدی ها ارائه الگوهایی کامل از هر دو طرف است، که اثر مطلوب و بزرگی در جامعه می تواند داشته باشد.


4
ـ باید توجه داشت که حبّ و بغض نمی تواند تنها در قلب بماند، بلکه ظهور و بروز دارد و ظهور آن تا زمانی که از نظر شرعی و عقلی مانعی نداشته باشد نه تنها اشکالی ندارد، بلکه برتری نیز دارد و این از حیث روانی نیز قابل اثبات است، زیرا ابراز و اظهار یک مطلب سبب تلقین در نفس انسان و ملکه شدن آن می شود. از همین رو ابراز تبرّی و تولّی در ساختن شالوده روحی انسان بسیار مؤثر است.


5
ـ تولی و تبری و لعن کردن- که یکی از مصادیق تبری است- در حقیقت اعلان خطر و اعلان بشارت است؛ اعلان خطر به مردم است تا مراقب دشمنان دینشان باشند؛ دشمنانی که همیشه در کمین هستند تا دین انسانها را از آنها بگیرند و آنها را از صراط مستقیم منحرف سازند و بدانند که چنین انسان های مورد لعن واقع شده، قابل پیروی نیستند. تولی نیز اعلان بشارت است به مردم تا بدانند که ما الگوهایی کامل و خوبی داریم که اگر آنها را پیروی کنند به حقّ و حقیقت و لقای الهی خواهند رسید و این در حقیقت از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی است.
6
ـ اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله از جهاتی مورد توجه خاص مسلمانان اند؛ زیرا آنان کسانی اند که آن حضرت را درک کرده و از او سخن ها شنیده و سیره عملی ایشان را دیده اند؛ و از طرفی، به خاطر فداکاری هایی که برخی از آنان در راه حفظ و گسترش اسلام داشته اند قابل تقدیرند؛ از همین رو مسلمانان توجه خاصی به آنها دارند. از سوی دیگر، کسانی که سد راه پیشرفت واقعی اسلام بودند و باعث انحراف در جامعه اسلامی می شدند، بزرگ ترین ضربه را به اسلام و مسلمانان زده اند، به همین علت است که باید الگوهای خوب و بد از میان صحابه انتخاب شود و معیار این انتخاب­ همان الگوی اصلی که رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد است؛« لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه»؛ مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود.(1)

...................................

احزاب:21.


[ جمعه 92/7/12 ] [ 8:17 صبح ] [ نام مستعار مقاله نویس ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

علاقه مند به سیاست دینمدارانه
نظر بدهید و نقد پیشنهاد بنویسید خوشحال می شویم
|
امکانات وب


بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 38211