مقاله های برگزیده و مقاله های جمع آوری شده را در اینجا به نمایش می گذاریم .
|
فهرست مقدمه......................................................................................................1 سب خلفا ابزاری برای قتل شیعه........................................................................2 سب و لن در نگاه اسلام..................................................................................4 سب........................................................................................................4 نهی از سب در احادیث سنی.............................................................................8 لعن .........................................................................................................9 لعن به صاحبش بر می گردد.............................................................................9 لعن در قرآن..............................................................................................10 مصادیق لعن در قرآن....................................................................................10 لعن برخی صحابه در قرآن..............................................................................12 لعن در احادیث پیامبر....................................................................................13 لعن برخی صحاب توسط صحابه دیگر.................................................................14 دلائل برخی اهل سنت در رد لعن صحابه..............................................................17 رمز و حکمت لعن و تبری...............................................................................19 لعن و عدم تعارض آن با وحدت مسلمین................................................................20 لعن در مواردی جایز دانسته شده.........................................................................22 نتیجه ........................................................................................................28
مقدمه
عده ای دین را روشی برای زندگی تعریف می کنند ، در تمام ادیان دستور عمل هایی وجود دارد که گاهی همین دستورات ابزار دست شیطان می شود تا با آن اختلاف افکنی کند. بعد از وفات پیامبر(ص) و انشقاق بین مسلمانان ، ظلم های زیادی به اهل البیت (ع) وپیروان ایشان شد که تا به امروز نیز ادامه دارد . یکی از بهانه های آنها مسئله سب و لعن است . ما در این مقاله در صدد بررسی جواز و یا عدم جواز سب و لعن از منظر اسلام هستیم و با ادله نقلی مانند قرآن و روایات و سیره مسلمین و همچنین با مستندات تاریخی و تحلیل روانشناختی اثبات کنیم که سب از نظر شرع مقدس اسلام مطلقا حرام و ممنوع است؛ ولی لعن بر خلاف سب نه تنها جایز بلکه از نظر اجتماعی ضرورت دارد و در جواز لعن بین علمای اسلامی وحدت نظر وجود دارد و آنچه امروز بین وهابیت و طرفداران آنها رایج شده که لعن را به سب و شتم ضمیمه کرده و به کلی آنرا مخالف اسلام می دانند حرف بی اساس و باطلی است. در این چند صفحه برآن هستیم تا با واکاوی سب و لعن با استفاده از آیات و روایات به نتیجه ای روشن و مستند برسیم تا هم آب به آسیاب دشمن نریخته باشیم و هم وظیفه دینی خود را انجام داده باشیم
یکى از اتّهاماتى که همواره از طرف اهل سنّت به شیعه نسبت داده شده ، داستان سبّ ولعن بعضى از اصحاب و یاران پیامبر اکرم ( ص ) است ، که این امر در طول تاریخ باعث رنجهاى فراوان و گرفتاری هاى بىشمارى براى شیعه گردیده است ، و ما براى توضیح و پاسخ از این تهمت ناروا ناگزیریم مطالبى جهت روشن شدن افکار و اندیشهها تقدیم نماییم .
سبّ خلفا ابزارى براى فتوا به قتل شیعه به شهادت تاریخ وسیرهنویسان ، سلاطین وخلفاء مستبدّ همیشه از این موضوع براى قتل عام ونابودى شیعه استفاده کردهاند همانگونه که صاحب کتاب «المنتظم » به این نکته اشاره کرده و مىگوید : حکّام وسردمداران قدرت هر وقت که مىخواستند فردى شیعى مذهب را تعقیب و دستگیر وسپس او را مجازات کنند به جرم فحش وناسزا به أبو بکر وعمر بود ، نه اینکه چون پیرو على ( ع ) است ، ویا از آن حضرت دفاع کرده است(1) ابن اثیر در حوادث سال 407 هـ مىنویسد : در این سال در تمام شهرهاى آفریقا شیعیان را به جرم سبّ ولعن شیخین ( أبو بکر و عمر ) از بین بردند.(2) سرخسى از فقهاء بزرگ اهل سنّت این چنین فتوا داده است : هر کس در باره خلفا سخنى بگوید که در آن طعن و اعتراض باشد ، ملحد و بىدین است و از مسلمانى خارج شده است ، و دواى درد چنین شخصى اگر توبه نکند ، شمشیر است(3) فاریابى از دانشمندان اهل سنت مىگوید : کسى که أبو بکر را سبّ و شتم کند کافر است ومن بر جنازه او نماز نمىخوانم. سؤال کردند : چنین شخصى گوینده «لا إله إلّا اللّه » است ، پس با جنازه او چه کنیم؟ گفت : دست به بدنش نزنید ، بلکه به وسیله چوب او را بردارید و در میان خاک پنهان کنید(4) أبو هریره مىگوید : از پیامبر ( ص ) شنیدم که فرمود : هر کس أبو بکر و عمر را سبّ و لعن کند ، هفتاد هزار فرشته در آسمان او را لعنت مىکنند.(5) ............................................................................................................................................................ 1.المنتظم : 2 / ( ص )36 ، وضوء النبى ( ص ) . 2.الکامل : 9 / 110 . 3.اصول السرخسى : 2 / 134 . 4.المغنى : 2 / 419 ، الشرح الکبیر : 10 / 64 - الصارم المسلول از ابن تیمیّة : 575 . 5. تاریخ بغداد : 5 / 280 . زمینه صدور فتواهایى خشن بر ضدّ شیعه ، احادیثى است که با استفاده از نام پیامبر اکرم ( ص ) ساخته شده است ، و جالب است سخن سرخسى را مرور کنید که گفت : کسى که أبو بکر و عمر را لعنت کند اگر توبه نکند دواى او شمشیر است ، و سپس به این فتواى خشنتر بنگرید که مىگوید : «وأنّه إذا تاب لا تقبل توبته بل یجب قتله » اگر توبه هم کرد پذیرفته نمىشود ، بلکه باید کشته شود .(1) نتیجه این سخنان اعمّ از احادیث دروغینى که در فضائل ساختگى اشخاص در لابلاى کتابهاى حدیثى و تفسیرى و تاریخى نوشته شده و یا فتواهایى که به قلم مدّعیان فقاهت صادر شده ، جز قتل و خون ریزى انسانهاى بىگناه نبوده است . به یک نمونه از جنایات تاریخى که محصول این اندیشههاى دروغین است اشاره مىکنیم و قضاوت را به شما خواننده محترم واگذار مىکنیم . سلطان مراد چهارمین پادشاه عثمانى در صدد جنگ افروزى علیه ایران بود ، و لذا به بعضى از دانشمندان اهل سنّت متوسّل شد تا جهت شعله ور کردن فتنه جنگ داخلى بین مسلمانان فتوایى از آنان بگیرد ، ولى هیچ یک از علماء و دانشمندان جرأت این کار را نداشت و به خود اجازه نداد تا مسبّب قتل و خون ریزى شود ، امّا یک جوان دین فروش به نام «نوح افندى » که بویى از فقه و انسانیّت به مشامش نرسیده بود ، در کمال وقاحت و بىشرمى فتوایى صادر کرد که در آن ابتدا کفر شیعه را ثابت و سپس قتل او را واجب مىکرد ، متن فتواى او چنین است : «من قتل رافضیّاً واحداً وجبت له الجنّة » . هر کس یک نفر از شیعیان را بکشد بهشت بر او واجب مىشود . با صدور این فتوا دهها هزار نفر به قتل رسیدند ، و تنها در حادثه خونین «حلب » چهل هزار نفر از شیعیان این شهر کشته شدند.(2)
........................................................................................................................ 1.رسائل ابن عابدین : 1 / 364 . 2.رجوع کنید به مجلّه تراثنا ج 6 ، ص 32 ، ( موقف الشیعة من هجمات الحضومى ) [ جمعه 92/7/12 ] [ 8:24 صبح ] [ نام مستعار مقاله نویس ]
[ نظر ]
1- لعن و عدم تعارض آن با وحدت مسلمانان
مسأله ی لعن و نفرین به عنوان مکانیسمی برای ابراز تنفر و برائت از مصادیق زشتی نقش مهمی در تقویم شخصیت عقیدتی و روحی انسان مؤمن داشته و سهل انگاری در آن به بی تفاوتی و در هم رفتن مرزهای هویت دینی و اخلاقی خواهد انجامید و صد البته به صورت طبیعی انسان مؤمن با مطالعه ی صفحات واقعی تاریخ گذشته ی مسلمین و مشاهده ی جلوه های نفاق و ستم و انحراف به خشم می آید و سینه ی او مالامال از نفرت نسبت به جنایتکاران می شود. البته باید توجه داشت که در مورد افراد، باید تنها افرادی را لعن کرد که براهینی مبنی بر شمرده شدن آن افراد از مصادیق لعن وجود داشته باشد و در مصادیقِ اختلافی و مشکوک نیز، باید با اقام? دلیل، لعن کرد و جایز نیست این کار را بدون دلیل و حجّت انجام داد و لعن افرادی از صحابه که دلیلی برای لعن آنان وجود ندارد، سبب خدشهدار شدن وحدت میان مسلمانان است. و نیز باید توجه داشت که به جای مبالغه در بکارگیری ادبیات لعن در محافل و منابر و رسانه ها، نقد علمی مستدلانه و منصفانه را دستور کار خود قرارداده و فرهنگ و ادبیات آن را در میان مردم نهادینه کنیم. مصلحت برتر همگرایی و وحدت مسلمین هم جز این حکم نمی کند که هر گونه تعابیر خشن و غلیظ که توهین به مقدسات توده ی عظیمی از مسلمانان محسوب می شود کنار گذاشته شود و به جای آن، همه در این اندیشه باشند که با پرهیز از مباحث حاشیه ای راههای عملی برای پیشبرد اهداف اصلی اسلام و مسلمین را یافته، دنبال کنند؛ و سیره عملی معصومین علیهم السلام بهترین دلیل بر اتخاذ چنین روشی است همچنان که با نگاهی به سیره امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، شاهد برخی راهنمایی های ایشان به خلیفه دوم عمر برای حفظ و تقویت اسلام و مسلمانان هستیم :
........................ 1-تاریخ الطبری : ج 3 ص 616 ، الکامل فی التاریخ : ج 2 ص 135 ، شرح نهج البلاغة : ج 12 ص 220 . خدایا،چه شورایى! چه وقت در برترى من بر اوّلىِ آنها (ابوبکر) تردید افتاد که اکنون با اینان برابر شمرده مى شوم؟! ولى به ناچار ) و براى حفظ اسلام ،( با آنان در فرود و اوج ، همگام و همراه شدم؛ امّا یکى به کینه از من کناره گزید و دیگرى(عبدالرحمن بن عوف) به برادر زنش گروید و چیزهایى دیگر...».(1) همچنین در کتاب شرح نهج البلاغه آمده که حضرت علی(علیه السلام) به ابن عباس گفت: از این رو داخل در جلسه شورا شدم که پیش از این عمر مى گفت که پیامبر خدا فرموده است: « نبوّت و امامت، با هم در یک خانه جمع نمى شوند» . من در پیش دید مردم در شورا داخل شدم تا تناقض کردارش را با روایتى که نقل کرده است ، روشن کنم».(2)
1-نهج البلاغة : الخطبة 3 ؛ الإرشاد : ج 1 ص 287 ؛ معانی الأخبار : ص 361 ح 1 ؛ علل الشرائع : ص 150 ح 12 ؛ الأمالی للطوسی : ص 372 ح 803 ؛ الاحتجاج : ج 1 ص 452 ح 105 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 204 ؛ نثر الدرّ : ج 1 ص 274 ؛ تذکرة الخواصّ : ص 124. 2- شرح نهج البلاغه ، ج 1، ص 189.
لعن در مواردى جائز دانسته شده است : 1 – لعن بر کافران :خداوند متعالى در قرآن کریم مى فرماید: «همانا کسانى که کافر شدند و با عقیده کفر مردند، خداوند و فرشتگان و مردم بر آن ها لعنت مى فرستند.» (1) 2 – لعن بر مشرکان :در قرآن کریم آمده است : «و (خدا) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد مى برند، کیفر مى دهد. حوادث سویى (که براى م?منان انتظار مى کشند) بر خودشان نازل شود و خداوند بر آن ها خشم گرفته و آنان را از رحمت خود دور ساخته و دوزخ را برایشان آماده کرده است ، و چه بدسرانجامى است.» (2) 3 – لعن بر مرتدان :آن ها که اسلام را پذیرفته ، سپس از آن بازگردند، مورد لعن پروردگار قرار مى گیرند: «چگونه خداوند گروهى را هدایت کند که پس از ایمان آوردن و گواهى دادن به حقانیت رسول ، و در حالى که نشانه هاى روشن براى آن ها آمد، کافر شدند؟ و خدا گروه ستمکاران را هدایت نخواهد کرد. کیفر آن ها این است که نفرین خداوند و فرشتگان و مردم همگى براى آن ها است (3) 4 – لعن بر منافقان :خداوند سبحان در چند آیه از قرآن کریم ، منافقان را لعن کرده است ؛ از جمله مى فرماید: «خداوند به مردان و زنان منافق و کافران وعده آتش دوزخ داده است . جاودانه در آن خواهند ماند. همان براى آن ها بس است و خدا آن ها را از رحمتش دور ساخته ، عذاب پایدارى براى آنان است (4) 5-لعن بر ستمگران :در قرآن مجید آمده است : «الا لعنه الله على الضالمین» (5)؛هان لعنت خدا بر ستمکاران باد! ............................................ 1- بقره (2)، 161? 2- بقره (2)، 89? [ جمعه 92/7/12 ] [ 8:23 صبح ] [ نام مستعار مقاله نویس ]
[ نظر ]
با تتبّع تاریخی در می یابیم که خود صحابه نیز برخی صحابه دیگر را لعن می کردند . .
لعنک الله فان مثلک کمثل الکلب. إن تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث. قال عمرو: لعنک الله فان مثلک کمثل الحمار یحمل أسفاراً (خداوند تو را لعنت کند، تو مانند سگى مى مانى که اگر تحت فشار قرار گیرد زبان از کام درآورد و اگر رهایش کنى زبان از کام درآورد. عمرو گفت: خدا تو را لعنت کند تو مانند الاغى هستى که کتاب ها را حمل مى کنى. و نیز عمر بن خطاب، خالد بن ولید را به جهت کشتن مالک ابن نویره مورد لعنت قرار داد. و عبد الله بن عمر هم فرزندش را سه بار لعن و نفرین کرده است. «کسی که در او احتمال خطا و اشتباه میرود و عصمت او از خطا ثابت نشده است، سخن او حجت نیست، چگونه میتوان به سخن آنان استناد کرد، در حالی که احتمال خطا میرود؟ و چگونه بدون دلیل متواتر، ادعای عصمت برای آنان میشود و چگونه میتوان قومی را تصوّر کرد که اختلافشان جایز باشد؟ و چگونه ممکن است دو معصوم با هم اختلاف داشته باشند؟ در حالی که همه صحابه اتفاق نظر دارند که میتوان با صحابه مخالفت کرد. چرا ابوبکر و عمر نمیپذیرند که کسی بر اساس اجتهاد، مخالف آنان باشد، بلکه در مسائل اجتهادی بر هر مجتهد واجب میدانند که از اجتهاد خودش پیروی کند؟»(1) . شوکانی به ظاهرِ عنوانِ «منابع تشریع» اعتراض کرده و گفته که حجت نیست، چون خداوند جز حضرت محمد صلی الله علیه وآله را به سوی این امت برنیانگیخته و ما جز یک پیامبر و یک کتاب آسمانی نداریم و همه امت مأمورند که از کتاب خدا و سنت پیامبرش اطاعت کنند و در این مورد فرقی میان صحابه و دیگران نیست. همه مکلف به تکالیف دینی و پیروی از کتاب و سنتاند. پس هر کس بگوید پس از قرآن و سنت پیامبر و آنچه به این دو بر میگردد، حجتی دیگر در دین خداوند است، در دین خدا حرف نادرستی گفته است.(2) .............................................. 1-المستصفی، ج1، ص135.
هل الإیمان إلاّ الحبّ و البغض»(1)؛ آیا دین غیر از حبّ و بغض است؟ این حب و بغض در مورد افراد و مصادیق خاص نیز جاری است مانند قول رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام: «یا علی، حبّک ایمان و بغضک نفاق و کفر؛(2) ای علی! دوستی با تو ایمان و کینه ورزی با تو نفاق است. .......................................
1-بحارالانوار، ج66، ص241.
................................... احزاب:21. [ جمعه 92/7/12 ] [ 8:17 صبح ] [ نام مستعار مقاله نویس ]
[ نظر ]
ب)لعن برخی صحابه خاص در قرآن وَ إِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیَاناً کَبِیراً(1)؛ ای رسول ما به یاد آور وقتی را که به تو گفتیم خدا البته به همه افعال و افکار مردم محیط است و ما رؤیائی که به تو ارائه دادیم جز برای آزمایش و امتحان مردم نبود، و درختی که به لعن در قرآن یاد شده و ما به ذکر این آیات عظیم آنان را می ترسانیم و لکن بر آنان طغیان و کفر و افکار شدید چیزی نیفزاید . مراد از شجره ملعونه در قرآن، شجره و نسب حکم بن ابی العاص است و مقصود از رؤیا، رؤیایی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در خواب دیدند که فرزندان مروان بن حکم یکی پس از دیگری بر منبرش می نشینند(2)
......................................... 1- اسراء: 60 2- تفسیر فخر رازی، ج21، ص 365 .
لعن در احادیث رسول خدا صلی الله علیه و آله ایشان می فرمود:« خدا لعنت کند شراب، شرابخوار، ساقی، بایع و مشتری آن را و...»(2) و نیز می فرمود: « خدا لعنت کند گیرنده ربا و دهنده و نویسنده و شاهد آنرا(3) لَعَنَ رَسُولُ اللّه الحَکَمَ وَوَلَدَهُ(5)؛ پیامبر حکم بن عاص و فرزندان او را لعن کرد. و نیز مروان و پدرش مورد لعن رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار گرفتند. حاکم نیشابوری در کتابش مستدرک می گوید: «رسول الله لعن أبا مروان ومروان فی صلبه»(6)؛ پیامبر پدر مروان را لعن کرد در حالیکه مروان در صلب او بود . ............................................... 1- مسند احمد، ج2، ص152-225 2-- سنن ابی داوود، ج3، ص366؛ مسند احمد، ج1، ص316 3- همان، ج1، ص93. 4- مسند احمد، ج4، ص5. 5- مستدرک، ج4، ص528. همراه با گروهى از عبدالله عمر خواستیم براى ما حدیثى بگوید، او گفت: پیامبر درباره ابوسفیان در حالى که سوار بر مرکبى بود و معاویه و برادرش از پیش و از پس او در حرکت بودند، فرمود: «اللهم العن القائد و السائق و الراکب، قلنا أنت سمعت رسول الله(صلى الله علیه وآله)؟ قال نعم، و الاّ فصُمتا أذنایط، کما عُمیتا عیناى»(1)؛ خدایا لعن فرما جلودار، پیرو و سواره را؛ پرسیدیم که تو خود از رسول خدا شنیدى؟ گفت: آرى، و چنان چه دروغ بگویم دو گوشم کر باد، همچنانکه دو چشمم نابیناست.
اللّهُمَّ الْعَنْ أباسُفْیانَ...»( 2)؛ همچنین ابن براء از پدرش «براء ابن عازب» نقل می کند که ابوسفیان همراه معاویه به سوى پیامبر صلى الله علیه وآله مى آمدند، آن حضرت فرمود: «اللهم العن التابع و المتبوع، اللهم علیک بالأقیعس، قال ابن البراء لأبیه: من الأقیعس؟ قال: معاویه»(3)؛ بارخدایا پیرو و جلودار را لعنت کن، خدایا اقیعس را به تو واگذار مى کنم، ابن براء مى گوید: به پدرم گفتم اقیعس کیست؟ پاسخ داد: معاویه.
[ جمعه 92/7/12 ] [ 8:15 صبح ] [ نام مستعار مقاله نویس ]
[ نظر ]
جوهری می نویسد: اللعن، الطرد والابعاد من الخیر(1) ؛ لعن، راندن و دور کردن از خوبی ها است . همچنین لعن بیزاری از اعمال زشت یک فرد است. راغب اصفهانی می گوید: «لعن به معنای طرد و دور کردن با غضب است. لعن اگر از طرف خداوند باشد در آخرت به معنای عقوبت و در دنیا به معنای انقطاع از قبول رحمت و توفیقش است. واگر از طرف انسان باشد به معنای دعا و نفرین و در خواست بر ضرر غیر است».(2) در این گونه موارد مثلا گفته می شود: "خدا فلانی را نیامرزد، کاری کرد که عده ای را به کشتن داد." این تعبیر هیچ بار منفی ای ندارد و دعای بر علیه شخصی است که کار پستی مرتکب شده است؛ بنابراین خدایا فلانی را لعن کن؛ یعنی از او نگذر، او را نیامرز . لعن و نفرین به صاحبش برمىگردد ابو حمزه ثمالى مىگوید : از حضرت باقر العلوم ( ع ) شنیدم که فرمود : «إنّ اللعنة إذا خرجت من فیّ صاحبها تردّدت بینهما ، فإن وجدت سماغاً ، وإلّا رجعت على صاحبها »(3) لعن و نفرین وقتى که از دهان شخص خارج مىشود اگر اهلش را نیافت به صاحبش برمىگردد . ابن حجر عسقلانى از ابو داود و او از ابو الدرداء با سندى خوب نقل مىکند که : لعنت و سبّ افراد به طرف آسمان بالا مىرود ، درهاى آسمان به رویش بسته مىشود ، پس برمىگردد به زمین و به چپ و راست مىرود ، اگر اهلش را پیدا نکرد ، به شخص لعنت کننده برمىگردد.(4) .............................................. 1. صحاح جوهری ج 6 ص 2196 - لسان العرب ج 13 ص 387 3.کافى : 2 / 360 ، وسائل الشیعة : 12 / 301 . 4. فتح البارى : 10 / 389 ، مسند احمد : 1 / 408 ، کنز العمّال : 3 / 617 ح 8193 . لعن در قرآن وَ إنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتی إِلی یَوْمِ الدِّینِ »(1)؛ و همانا لعنت من برتوست تا روز جزا. إنَّ اللهَ لَعَنَ الْکافِرینَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعیراً (2) ؛ همانا خداوند لعنت کرده کافران را و برای آنان جهنم را آماده نموده است. آنهایی که به دستور پیامبران ایمان نیاورده و کافر شدند؛ « لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی إِسْرائِیلَ عَلی لِسانِ داوُدَ وَعیسَی بْنِ مَرْیَمَ (3)؛ لعنت شدند کسانی که از بنی اسرائیل کافر شدند، به زبان داود و عیسی بن مریم. ألا لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظّالِمینَ(4)؛ آگاه باش لعنت خدا بر ظالمان است. وَالْخامِسَةُ أنَّ لَعْنَةَ اللهِ عَلَیهِ إنْ کانَ مِنَ الْکاذِبینَ (5)؛ و بار پنجم قسم یاد کند که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغ گویان باشد.
...................................... 1- ص: 78.
وَالَّذینَ یُؤْذوُنَ اللهَ وَ رسُولَهُ لَعَنَهُمَ اللهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ (1)؛ وکسانی که خدا و رسول را اذیت می کنند خداوند آنان را در دنیا و آخرت مشمول لعنت خود قرار داده است. إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ(2)، کسانی که به زنان با ایمان و پاک دامن بی خبر از کار بد تهمت بستند محققاً در دنیا و آخرت ملعون شدند.
وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤمِناً مُتَعَمِّداً فَجززاءُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضَبَ اللهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذابَاً عَظیماً (3)؛ و هرکس مؤمنی را به عمد بکشد مجازاتش آتش جهنم است که در آن جاوید معذب خواهد بود. خدا بر او خشم و لعنت کند، و عذابی بسیار شدید برایش مهّیا سازد.
وَعَدَ اللهُ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْکُفّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فِیها هِیَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللهُ وَلَهُمْ عَذابٌ مُقیم(4)؛ خدا مرد و زن از منافقان و کافران را وعده آتش دوزخ و خلود در آن داده، همان دوزخ برای کیفر آنان کافی است، و خدا آنان را لعن کرده و برای آنان عذاب ابدی است. فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الاَْرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمْ اللهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَی أَبْصَارَهُمْ (5)؛ شما منافقان اگر از فرمان خدا و طاعت روی برگردانید یا در زمین فساد و قطع رحم کنید باز هم امید دارید؟ اینان همین منافقانند که خدا آنان را لعن کرده و گوش و چشمشان را کور گردانید.
................................. 1-احزاب: 57. 2-نور: 23. ب)لعن برخی صحابه خاص در قرآن وَ إِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَ مَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیَاناً کَبِیراً(1)؛ [ جمعه 92/7/12 ] [ 8:8 صبح ] [ نام مستعار مقاله نویس ]
[ نظر ]
«یا أباذر! سباب المسلم فسوق ، وقتاله کفر »(1)اى ابوذر! دشنام دادن و لعن مسلمان باعث فسق و جنگ با او سبب کفر مىشود . در بعضى دیگر از احادیث اهل بیت ( ع ) سبّ مؤمن حرام شمرده شده است ، همانگونه که شیخ انصارى ( ره ) با استناد به آن فتواى به حرمت داده است و مىگوید : «سبّ المؤمن حرام فى الجملة بالأدلّة الأربعة ، لأنّه ظلم وإیذاء وإذلال » (2) فحش دادن و ناسزا گفتن به مؤمن حرام است فى الجمله ، چون ظلم و اذیّت و آزار و کوچک و حقیر ساختن او است . ابو بصیر از امام باقر ( ع ) و آن حضرت از جدّش رسول خدا ( ص ) نقل مىکند که فرمود : «سباب المؤمن فسوق وقتاله کفر ، وأکل لحمه معصیة ، وحرمة ماله کحرمة دمه » (2) سبّ مؤمن فسق و جنگ با او کفر است ، خوردن گوشت او گناه ، و مالش مانند خون او حرام است. و در روایاتى دیگر از فحش دادن مذمت شده است مانند این حدیث از حضرت باقر ( ع ) که فرمود : إنّ اللّه یبغض الفاحش المتفحّش . (3) خداوند دشمن انسانهاى بدزبان و فحّاش است . روایاتى که در آن ائمّه معصومین ( ع ) شیعیان و پیروانشان را منزّه از بدزبانى و فحش مىدانند ، مانند این حدیث از امام سجّاد و باقر ( ع ) و به نقل از مولا على بن ابى طالب ( ع ) که آن حضرت در وصیتى فرموده است : «ولا تتکلّموا بالفحش فإنّه لا یلیق بنا ولا بشیعتنا ، وإنّ الفاحش لإ؛ یکون صدیقاً » (4) به ناسزا سخن نگویید ، چون سزاوار شأن و مقام ما و شیعیان ما نیست ، و همانا فحش دهنده راستگو نمىباشد . ................................................ 1.أمالى طوسى : 537 ، وسائل الشیعة : 12 / 281 . 2.کافى : 2 / 36 ح 2 ، ومن لا یحضره الفقیه : 3 / 569 ، و4 / 377 . 3.کافى : 2 / 324 . 4.مستدرک الوسائل : 12 / 82 ح 13575 ، دعائم الاسلام : 2 / 352 .
و امام صادق ( ع ) به دوستان و یارانش سفارش مىکند و دستور مىدهد : به کسى ناسزا نگوئید و از بدگوئى و فحش دادن به دیگران دورى کنید ، تا هنگام ملاقات با دیگران بگویند: «رحم اللّه جعفراً ، قد أدّب أصحابه ، فأحسن تأدیبهم » (1) خدا جعفر را بیامرزد ، چه نیکو یارانش را تربیت کرده است . حضرت امام على بن ابى طالب ( ع ) پیروانش را از دشنام دادن به دشمنى مانند معاویه و لشکریانش برحذر مىدارد و مىفرماید : «إنّىأکره لکم أن تکونوا سبّابین » من دوست ندارم که شما فحش و ناسزا به آنان بگوئید ، و اگر بجاى فحش أعمال ناشایست آنان را با منطق و برهان بیان کنید زیباتر و به عدالت نزدیکتر خواهد بود.(2) و فرزند آن امام بزرگوار امام صادق ( ع ) وقتى که مىشنود یکى از یاران آن حضرت در مسجد با صداى بلند از دشمنان اهل بیت بدگوئى مىکند مىفرماید : «ما له لعنه اللّه! تعرّض بنا ، قال اللّه سبحانه وتعالى : (وَلَاتَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ )... . »(3) چه شده است او را ، خدا لعنتش کند ، چرا زبان دشمنان ما را علیه ما باز مىکند؟ مگر سخن وحى را در کتاب حق قرآن مجید نشنیده است که خداوند مىفرماید : به افرادى که غیر از خدا را مىخوانند ناسزا نگوئید ، زیرا آنها متقابلاً بدون علم و آگاهى به خدا ناسزا خواهند گفت .
............................................... 1.مأساة الزهراء ( س ) : 1 / 368 . 2.نهج البلاغه : خ 206 ، شرح ابن ابى الحدید : 11 / 21 . 3.بحار الانوار : 71 / 217 . نهى از سبّ در احادیث اهل سنّت : عبد اللّه بن مسعود از پیامبر اکرم ( ص ) نقل مىکند که آن حضرت فرمود : «سباب المسلم فسوق » (1) سبّ و لعن مسلمان موجب فسق است . ابو هریرة از رسول خدا ( ص ) نقل مىکند که فرمود : «إیّاکم والفحش فإنّ اللّه یبغض الفاحش المتفحّش »(2) از فحش و ناسزا گوئى دورى کنید ، زیرا خداوند دشمن انسانهاى فحّاش و بد زبان است . عن رسول اللّه ( ص ) قال : یا عائشة! إنّ اللّه لا یحبّ الفاحش المتفحّش » (3) پیامبر خدا ( ص ) به عایشه فرمود : خداوند فحش دهنده بدزبان را دوست ندارد . بنابراین «سب» مطلقاً در اسلام حرام است و هر فرد عاقل و دانایی از دشنام و ناسزاگویی و بددهانی رویگردان است و از آن بهره نمی گیرد.
..................................................... 1. صحیح بخارى : 171 ح 48 ، کتاب الایمان - باب خوف المؤمن من أن یحبط عمله . صحیح مسلم : 1 / 58 ، باب قول النبى ( ص ) : «سباب المسلم فسوق » 2.مسند الحمیدى : 2 / 490 ، صحیح ابن حبّان : 12 / 507 ، الجامع الصغیر للسیوطى : 1 / 283 ح 1853 ، کنز العمال : 3 / 598 ح 8088 . 3.سنن أبى داود : 2 / 435 ، المستدرک : 1 / 12 ، سنن نسائى : 6 / 482 .
لعن اما مسأله لعن با سب فرق می کند لعن به معنی راندن و دور کردن از خوبی است. [ جمعه 92/7/12 ] [ 8:7 صبح ] [ نام مستعار مقاله نویس ]
[ نظر ]
|
|
[ : ] [Weblog Themes By : نظر بده بعد برو موفق باشید > |